در زمان زنديه هيچ تغييري در ساري ايجاد نشد ولي پس از مرگ كريم خان زند؛ آقا محمد خان قاجار كه توانست به سرعت خود را به تهران برساند و پس از آن با كمك سران ايل اشاقه باش در دشت گرگان مازندران و گيلان را به تصرف خويش درآورد، به اين ديارآمد و در ۱۵ ربيع الثاني ۱۱۹۵ مصادف با آغاز نوروز در ساري تاج گذاري كرد و ساري را پايتخت خويش نهاد؛ او سه گنبدان ساري را به توپ بست ولي بدليل آنكه آن بنا بسيار مستحكم بود خراب نشد؛ در آن سالها بدليل آنكه برادران آقامحمدخان قصد پادشاهي را داشتند ساري مورد تهاجم بسياري از دشمنان او واقع گشت و بيشتر اوقات در آتش ميسوخت، به همين دليل تهران را دارالخلافه خويش قرار داد در حاليكه ساري پايتخت قاجارها بود. آقامحمدخان در سال ۱۲۰۹ گنجهاي نادرشاهي را در كاخ خود در ساري مخفي كرد و پس از آنكه در شوشي قفقاز به قتل رسيد فتح علي شاه در تهران تاجگذاري كرد به دستور وي گنجهاي نادرشاهي را از ساري بردند. در زمان فتح علي شاه محمد ملك آرا پسر ارشد او حاكم ساري بود و او كاخ بزرگي را ساخت كه بعدها به نام نوباغشاه نهادند (هم اكنون مكان اين باغ پادگان است). اَبِت جهانگرد معروف كه در زمان فتح علي شاه به ساري آمد نوشته است كه : بيشتر حصارهاي شهر در اثر زلزله خراب بود خندق باريك و كم عمقي در برخي قسمتهاي شهر به چشم ميخورد، محيط شهر دو مايل مربع است شش محله دارد سه هزار خانوار جمعيت در آن شهر ساكن اند كف كوچهها سنگ فرش است و از نظر فرهنگ سطح بالايي دارد و هفتاد مدرسه دارد، ملك آراء باعهاي بسياري را در ساري احداث كرد و در ساري فقير زياد است و تا تهران هشت روز (!) راه است و به فاصله يك مايل از ساري رودي بزرگ ميگذرد. ناصرالدين شاه در زمان شاهنشاهي خويش دو بار به ساري آمد و عكاس باشي وي از ساري عكسهاي فراوان گرفت. محمدعلي شاه كه از گرگان به تهران ميرفت در ميان راه به ساري آمد و با استقبال مردم در نزديكي پل تجن مواجه گشت و با حبيب اله ميرزا حاكم ساري زير آن پل محرمانه به گفتگو نشست بطوريكه مشروطه خواهان حبيب اله ميرزا را به ظن آنكه مستبد باشد ترور كردند.
اگرچه در ابتداي قاجار به ساري كم و بيش توجه ميشد ولي در پايان دوره قاجار ساري رو به ويراني گذارده بود، بي ترديد نظام كنوني ساري پس از قاجار و در ابتداي قرن بيستم ميلادي به وجود آمد، در آن سالها عمارت نوباغشاه كه نمادي از سلطه قاجارها بود را خراب كردند و در آن مكان پادگان احداث نمودند و سبزه ميدان را ايجاد كردند؛ خيابانها را پهن تر كردند و خيابان شاه عباس (۱۸دي) را ساختند و البته بسياري از ساختمانهاي تاريخي نيز در كنار آن از بين رفت و ساختمان استانداري، شهرباني احداث گرديد كه بعدها از تخريب شد ولي ساختمان دادگستري از آن دوران هنوز هم باقي است، در زمان جنگ جهاني دوم، نيروهاي اتحاد شوروي به ساري آمدند و ساري به تصرف روس درآمد و پس از جنگ جهاني در زمان محمد رضا شاه پهلوي پل جديد تجن احداث گرديد و فرودگاه دشت ناز و جاده كمربندي و احداث خيابان قارن و ساخت ميدان وليعهد ( ميدان امام خميني كنوني ) و افتتاح آن بدست شهبانو فرح پهلوي و ساختمان كتابخانه مركزي و ... در اين زمان ساخته گشت و پس از انقلاب ايران (۱۳۵۷)، مصلي آيتالله خميني و پارك آفتاب و بسياري از ابنيه كنوني و بازار نرگسيه و بازار شهيد رجايي ساخته گرديد.
كارن بزرگ؛ پادشاه طبرستان
ساري زماني تحت فرمانروايي اسپهبد قارن (كارن) بود و به دليل افتخارات بزرگي كه او براي طبرستان آورد پس از گذشت چندين قرن هنوز از خاطره ها بيرون نرفته و يكي از خيابان هاي ساري به پاس زحمات بزرگ او بدين نام است(خيابان قارن كه در مركز شهر ساري قرار دارد و از پر رونق ترين نقاط ساري است) و پس از آن مازيار پور قارن حكومت كرد كه او نيز مردي بزرگ بود و اقدامات نيك وي هنوز هم پابرجاست، سپس حاكمان منصوب يعقوب ليث صفاري و امير اسماعيل ساماني تا سال ۲۹۸ در ساري حكمراني كردند تاآنكه در آن سال روس ها ساري را به آتش كشاندند و پس از آن حكومت در دست آل زيار كه اهل تسنن بودند و آل بويه كه اهل تشيع بودند قرار گرفت تا سال ۴۲۶ كه سلطان محمود غزنوي به ساري آمد و بسياري از شهر را ويران نمود و آخرين نماينده غزنويان در ساري (رستم شاه غازي) تا به سال ۵۵۸ حكمراني كرد، اومدرسه مرقدعلاءالدوله ( همان جايي كه هم اكنون مسجد شاه غازي واقع است) را تجديد بنا نمود. بهنگام حمله مغول حسام الدين اردشير از سلسله كينخواريه بجهت آنكه بتواند در برابر مغول ها مقاومت نمايد پايتخت خويش را از ساري به آمل برد؛ پس از مغول ها مرعشيان كه در اصل عرب بودند بر ساري حكم راني كردند تا سال ۷۹۵ ه.ق. كه تيمور به ساري حمله كرد و دستور قتل عام مردم را صادر نمود و با خاك يكسان كرد. پس از مرگ تيمور دگربار مرعشيان آمدند و پس از آن حكمراني ساري در ميان چند خاندان بود تا آن كه سلسله آل جلاويه بر سركار آمدند.
ساري در دوره صفوي
شاه عباس صفوي بدليل آن كه از طرف مادر مازندراني بود علاقه فراواني به آباد كردن مازندران داشت و او دهكده طاهان در شمال شهر و نزديكي ساحل دريا را شهر كرد و آن را مركز مازندران كرد؛ پيتر دلاواله جهانگرد معروف ايتاليايي كه به سال ۱۰۲۵ ه.ق. ساري را ديد و يك شب در آن اقامت گزيد درباره ساري چنين نگاشته است: « ساري حصار ندارد و تا چشم ميبيند باغ هاي ميوه و خصوصا مركبات در آن بسيار فراوان است جالب آن جاست كه سقف بسياري از خانه ها مركب از ساقه خشك غلات و گل مال است و فقط برخي از خانه ها سقف سفالي دارند، مردماني بسيار مهربان دارد و آنان كمال لطف و محبت را نسبت به من روا داشتند؛ فرداي آن روز به قصد عزيمت به فرح آباد كه شاه در آن جاست ساري را ترك كرديم، چهار فرسنگ بين ساري و فرح آباد راه بود و فرح آباد با دريا دو مايل فاصله داشت و در ميان راه اثرات درختان تازه قطع شده را ميديديم و كارگران مشغول سنگ فرش جاده بودند وقتي به فرح آباد رسيديم خبردار شديم كه شاه در آن جا نيست و شاه كه نميتواند در يك مكان ثابت بماند به دو فرسنگي غرب فرح آباد رفته بود.» و اما فرح آباد آن شهر زيبايي كه شاه عباس بنا كرد عمر زيادي نداشت و در حمله شبانه روسها به آتش كشيده شد و پس از آن ساري باري ديگر مركز مازندران گرديد؛ پس از قتل نادرشاه، محمد حسن خان قاجار كه توانست حكومت مازندران را به دست گيرد دستور داد تا از استرآباد تا شهسوار راه سنگ فرش را تعمير كنند و او پلي بروي تجن كشيد كه به پل محمدحسنخاني مشهور گشت البته بعدها در اثرزلزله خراب شد ولي بخشي از ستون هاي پل مخروبه هنوز هم در كنار پل فعلي تجن باقي است.
ادامه دارد...
در مورد تاريخچه ي شهر ساري نظرات مختلفي وجود داره.مثلآ بسياري از مردم ساري اين طور فكر مي كنن كه شهر ساري رو شاهزاده اي به نام سارويه بنا كرده كه به مرور زمان نامش از سارويه به ساري تغيير كرده اما نظر برخي مورخان از جمله آقاي حسين اسلامي (نويسنده كتاب تاريخ ۲۵۰۰ ساله ساري )متفاوته. متن زير كه از اين كتاب تلخيص شده اگر چه كمي طولاني به نظر مي رسه اما به نظر من ارزش خوندن داره.
تاريخچه شهر ساري
به طور دقيق تاريخ به وجود آمدن ساري را نميتوان تشخيص داد زيرا در كهنترين آثار مربوط به ماقبل تاريخ نوين جهان نيز نام آن بوده است ولي قدر مسلم آنكه بدون هيچ ترديدي نظام شهري آن به بيش از ۲۵۰۰ سال مي رسد. بر اساس شاهنامه فردوسي توسعه بناي آن را به اسپهبد طوس پور نوذر به دليل به جا گذاردن يادگار پدرانش (منوچهر، ايرج، فريدون) نسبت مي دهند، و بر اساس روايت تاريخ نويسان يوناني در زمان هخامنشيان پايتخت تمدن هيركانيا و به نام زادراكارتا بوده است ( منابع ايراني در جنگ ها از بين رفته اند ). پس از حمله اسكندر مقدوني آن شهر در آتش با خاكستر يكسان گرديد (اين اقدام اسكندر به واضح نشان از وجود تمدن پيشرفته آن زمان در آن شهر را مي دهد) و طبق سياست هاي اسكندر مقدوني شهري جديد در كنار آن ساخته گشت و نام آن را تمبراكس (سيرينكس) كه نام يكي از سرداران سپاه اسكندر بود نهادند. شايان ذكر است كه بناي آن شهر حدود ۱۲ كيلومتر با بناي شهر كنوني ساري فاصله داشت و در نزديكي روستاي اسرم كنوني ساخته گشته بود. بر اساس تحقيقات باستان شناسان در زمان ساسانيان تمدني بزرگ در اين ناحيه بوده است. چنانكه در زمان احداث خط راه آهن و حفاري هاي مربوط به آن كوزه ها و سفالهاي مربوط آن زمان بدست آمد.
براساس برخي مستندات تاريخي فرخان بزرگ در سال ۵۶ ه.ق. ساري را كه براي مدت زمان طولاني مورد توجه واقع نگرديده بود را به كلي مرمت و بازسازي كرد بطوري كه حتي بناي ساري را به وي نسبت ميدهند. مدتي پسر فرخان حاكم ساري بود و پس از آن بدليل تهاجمات دشمنان فرخان بزرگ، وي اين ديار مركز حكومت خويش نهاد. تا قرن دوم هجري دين مردمان آن زرتشتي بود و در آن سال ها سپاه خليفه عباسي توانست به ساري حمله كرده و بدين جهت مردم را مسلمان نمايند ولي پس از رفتن آنها بدليل ظلم و ستم خليفه مردم باري ديگر به دين زرتشت پناه بردند تا آن جا كه نمايندگان و مبلغان دين اسلام از طرف امام جعفر صادق توانستند با ايجاد گرمي و محبت در بين مردم آنان را به اسلام و مذهب شيعه بگروايند و بدين دليل مذهب مردم مسلمان ساري از همان ابتدا شيعه بوده و است؛ در سال ۱۳۶ ه.ق. ملامجدالدين از طرف امام صادق به ساري آمد و پس از آن حضرت يحيي پور يحيي و حضرت سجاد و حضرت عباس از فرزندان امام موسي كاظم به ساري آمدند و در بين مردمان زندگي كردند و در اين ديار درگذشتند.
ادامه دارد...