دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 20332
تعداد نوشته ها : 14
تعداد نظرات : 2
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

بازارها و قلعه‌هاي قديمي 

بابل ( بارفروش ) در قديم مركز خريد و فروش كالاهاي شهرهاي مختلف اطراف و مسير تجاري كالاهاي روسي بود رضاقلي ميرزا در مسافرت خود به خوارزم درباره بارفروش ( بابل ) مي نويسد : بافروش در قديم دهي بوده است و بارهايي كه با كشتي از حاجي ترخان به بندر مشهد سر مي آوردند به آن ديه حمل كرده و مي فروخته اند لهذا نام اين قريه بارفروش ده شد بتدريج جماعتي از تجار در آن ساكن شدند و آباد شد .
ابت ( Abbott ) كه در سال 1260 هجري قمري از بابل ديدن كرده است در مورد بازار شهر چنين مي نويسد : بازار اينجا خياباني صاف و مستقيم است نه فراواني نعمت دار د و نه زيبا ست چهارصد تا پانصد دكان دارد كه هفتاد دكان آن اجناس اروپايي و محلي مي فروشند تعداد تجار شهر بالغ بر 100 نفرند تجار اينجا نسبت به تاجران ساير شهرها كم مايه ترند ، 40 يا 50 تن ايشان اهميتي دارند 25 تن ايشان با تجار هشتر خان ارتباط دارند شهر داراي 12 كاروانسرا است.
بدليل اهميت تجاري كه بافروش از قديم داشته كاروانسراهاي متعددي در اين شهر ايجاد شد كه دفاتر تجاري و محل انبار برخي از كالاها در كاروانسراها ي مستقر در بازار بوده است كه متاسفانه در حال حاضر تعدادي از آنها از بين رفته است.

بابل از شهرهايي است كه در دوران اسلامي نيز وجود داشته و به نام هاي مامطيران، مامطير، بارفروش ده، بارفروش و بابل شناخته شده است. اولين نام اين شهر مامطير بود كه در قرن دهم هجري بارفروش ده در محل آن بنا شد و هنگامي كه محمدخالد حاكم آن بود بازار و عمارتي در آن بنا كرد. درسال 160 هـ .ق مازيار بن قارن مسجد جامع آن را بنا نهاد كه شامل مساجد، عمارت، مدارس، دكاكين، سراها، بيوتات و سايه بود. بارفروش به عنوان مركز تجاري به ويژه در دوره صفوي از رونق، آبادي، وسعت و گستردگي برخوردار شد. شاه عباس اول فرمان داد باغ ارم را در قسمت جنوبي شهر بنا كنند. بابل در زمان فتحعلي شاه قاجار نيز اهميت قابل توجهي پيدا كرد. قبل از انقلاب اكتبر روسيه، بابل از طريق بندر مشهدسر (بابلسر) با كشور روسيه ارتباط تجاري داشت وبه يكي از مراكز مهم بازرگاني استان مازندران تبديل شده بود. بابل امروزي شهري آباد و زيباست.

دسته ها : بابل
پنج شنبه 19 8 1390 11:28

روند گسترش شهر :

دوره اول :
در اين دوره كه شامل سالهاي قرن هشتم هجري تا اول قاجاريه است ، هسته اوليه شهر شكل گرفته بود وتا اوخر قاجار ، به صورت حلقوي تكامل پيدا كرده است ، اين بافت از زيبايي هاي هنر و معماري منحصر بفردي برخوردار است . بافت جديد اين دوره از تعدادي محله و زير محله تشكيل شده است و داراي عناصر كالبدي شهري مهم است . آنچه در اين بافت مهم است آن ارتباط و انسجام كالبدي بين عناصر و فضاهاي شهري است .

دوره دوم :
اين دوره شامل سالهاي 1345-1300 است . در اين دوره كه از دوران حكومت رضاخان شروع مي گردد در شهر تغييراتي اساسي ايجاد شده ، بطوري كه اين تغييرات در فرهنگ و اقتصاد كالبد شهر تأثير گذاشته است . كالبد شهر از حالت سنتي و توسعه تدريجي خارج شده و انسجام و ارتباط مطلوب فضاهاي شهر و محلات شهر را از بين برده است . در اين دوره بناهايي متأثر از معماري قديم ايران و اروپاي باستان شكل گرفته كه داراي زيبايي و جلوه خاص است ، اين نوع معماري بوسيله متخصص آلماني مقيم شهر بابل در ساختمانهاي دولتي مانند شهرباني ، بابل ، شهرداري ، اداره پست ، آموزش و پرورش بكار گرفته شد . در اين دوره شهر بابل بصورت حلقوي رشد نموده و بر پيرامون حلقه اول شكل گرغته است .

دوره سوم :
شامل سالهاي 1355- 1345 است . در اين دوره اولين طرح جامع بابل تهيه گرديد . در اين طرح توسعه شهر بابل مطابق با استراتژي خاص تعين شده بود ، در اين دوره شهر بابل مطابق با روند توسعه پيشنهادي بصورت حلقوي – خطي رشد پيدا كرد كه شكل حلقوي آن در طول هسته اوليه شهر و گسترش خطي آن در امتداد رودخانه بابل رود بوده است .
دوره چهارم : اين دوره شامل سالهاي بعد از رخداد انقلاب اسلامي است . با توجه به شرايط خاص انقلابي و عدم تمركز سطوح تصميم گيري بر روي اجراي برنامه ها ، سيل عظيم مهاجران روستاي به شهر بابل را به همراه داشته است . اين مهاجرين در حاشيه شهر بويژه در جنوب ، جنوب شرقي و جنوب غربي بابل ساكن شدند كه بدنبال خود گسترش خودرو و پراكنده را در اطراف بابل بوجود آوردند .

ويژگيهاي كلي بافت قديم شهر :
اين بافت از كوچه هاي پيچ در پيچ و باريك تشكيل شده و شامل محله هاي قديمي شكل گرفته در اطراف بازار است . در اين بافت قطعات تفكيكي به طور نا منظم و به تبعيت از عوراض طبيعي زمين و حد مالكيت ها شكل گرفته است . فرم ساخت و سازها بسيار متنوع است . هر محله دارا ي مركزيتي است كه تكيه ، مسجد يا حسينيه اكثراً به همان نام در كنار ميدان مركزي دارد. ميادين فوق با يكمحور اصلي سراسر بهم متصل شده اند .كوچه هاي متعددي از اين محور منشعب گرديده و دسترسيواحد هاي مسكوني واقع در دل بافت را تامين مي نمايد.
از نگاهي ديگر به مجموعه شهر قديمي بابل از چند محله و زير محله تشكيل شده است . مجموعه مزبوردر مركز شهر قرار گرفته و عناصر گوناگون مانند مسجد، كاروانسرا، تيرچه و راسته بازار هاي گوناگون درآن ديده مي شود . به طور كلي سير شكل گيري بافت قديم بابل در امتداد محور اقتصادي فرهنگي كه از نظر سلطنتي شروع شده و از سبزه ميدانو بازار هاي اطراف مسجد جامع عبور كرده و راسته هاي بازار بين چهار شنبه پيش و چهار سوق و پنج شنبه بازار پشت سر ميگذاردو به ميدان كياكلاختم ميشود .
سازمان فضائي بافت قديم شهر بابل بر اساس پيوند ميان مراكز شهر از طريق گذرهاي اصلي و فرعي است . گذرهاي اصلي كه محلات و مراكز آنها را بهم پيوند مي دادند نامنظم است و در مسير گذرها ،عناصر كالبدي و فضاهاي شهري شكل گرفته است .

از جمله ويژگي هاي اساسي بافت قديم بابل عبارتند از :

1- همگني از نظر مذهب ، منزلت اجتماعي و اقتصادي و استفاده از امكانات مشترك
2- اهميت مراسم مذهبي و تجلي كالبدي اين اعتقادات بافت قديم بصورت ايجاد تكيه ، حسينيه و مسجد
3- استفاده از مصالح واقعاً بادوام
4- پويائي عناصر موجود به ويژه بازارهايي با عملكرد غايب شهري
5- ويژگيهاي معماري چون ،سيستم دروگري و تمايل به مركز در بناها ، استفاده از قومهاي متنوع و قرينه در نماي بيروني بنا ، استفاده از سردرهاي بسيار زيبا
6- قابليت دسترسي بالاي هر محله جهت رفع نيازهاي خدماتي و اجتماعي

افزايش بي رويه جمعيت بافت قديم و خروج ساكنين بومي بافت قديم توأم با نوسازي سريع و ناهماهنگي سبب ناهماهنگي فضائي و كالبدي در بافت قديم طي سالهاي اخير شده است .آثار تاريخي بافت بابل :

1- گنجينه بابل 2- بقعه امامزاده قاسم 3- مسجد جامع 4- مسجد محدثين ( مقبره شيخ كبير )
5- تكيه سرحمام 6- تكيه حصيرفروشان 7- تكيه مرادبيك 8- خانه اوصيا 9- خانه نجفي 10- حمام ميرزا يوسف

ادامه دارد...

دسته ها : بابل
پنج شنبه 19 8 1390 11:23

 

بابل يكي از شهرستان هاي استان مازندران است كه با 1431 كيلومتر مربع مساحت ، در قسمت مركزي استان واقع است .اين شهرستان داراي 2 شهر به نام هاي بابل و امير كلا و 3 بخش به اسامي بخش مركزي ، بخش بند پي شرقي ، بند پي غربي و همچنين 10 دهستان است .

 

شهرستان بابل داراي 613 روستا و آبادي است . 6 دهستان در بخش مركزي ، 2 دهستان در بخش بند پي شرقي و 2 دهستان نيز در بخش بند پي غربي استقرار يا فته اند. 

 

تقسيمات سياسي : 

 

بخش مركزي شهرستان به مركزيت شهر بابل شامل دهستان هاي بابل كنار – فيضيه – گنج افروز – گتاب كاري پي لاله اباد و شهر امير كلا . 

 

بخش بند پي شرقي به مركزيت گلوگاه و دهستان هاي سجاد رود و فيروزر جاه . 

 

بخش بند پي غربي به مركزيت خوش رود پي و دهستان هاي خوش رود و شهيد و آباد . 

 

شهرستان بابل از شمال به شهرستان بابلسر، از مشرق به شهرستان قائم شهر و سواد كوه، از جنوب به كوهپايه ها و دامنه هاي شمالي رشته كوه هاي البرز و از مغرب به شهرستان آمل محدود است.
بنا به روايات و نوشته هاي مورخان ، شهر بابل امروزي شهري بود نزديك دريا، پاك و مقدس و با توجه به نفوذ دين زردشت در دوران باستان بوميان آن را « مه ميترا» يا جايگاه ميتراي بزرگ، معبد يا آتشكده بزرگ ميترا مي ناميدند. در اواخر قرن سوم هجري مورخان اسلامي از مامطير به عنوان يكي از شهرهاي طبرستان نام برده اند. « مامطير» از نيمه دوم قرن هشتم هم زمان با فرمانروايي سادات مرعشي به « بارفروشده» و اواخر دوره صفوي به « بارفروش» تغيير يافت. در زمان صفويه عمارت هاي زيبايي در اين شهر ساخته شد. در سال 1311 به مناسبت مجاورت « بابل رود » كه در غرب اين شهر جريان دارد، « بابل » ناميده شد.
 

 

پيشينه تاريخي شهر بابل: 

 

غالب پژوهشهاي انجام گرفته در ارتباط با تاريخ شهر بابل بر اين عقيده اند كه شهر بابل كنوني همان مه ميتراي باستاني است. قطعيت اين نظر به دلايلي اشتباه وجود دارد. پژوهشگراني كه هر دو شهر را يكي دانستند معتقدند مه ميترايي باستاني در بيست كيلومتري شهر بابل كنوني است و اينكه دو شهر با بيست كيلومتر فاصله را يكي بدانيم با توجه به ساختار و سازمان قضايي ويژه شمال كه پراكندگي سهام نقاط شهري توسط تا نسبتا بزرگ وجه مشخصه آن است امري نادرست خواهد بود . در مورد تشكيل گيري شهر بابل براي اولين بار در سال 881 هجري قمري ظهير الدين مر عشي در تاريخ رويان ، از دهي به نام بارفروش ده نام برده است . اين ده درهمين مكاني واقع بوده كه امروزه شهر بابل است لذا مي توان آنرا هسته اوليه بابل كنوني به حساب آورد . 

 

مرآة البلدان (از كتب معتبر دوره قاجار) نيز بناي اوليه شهر بارفروش را در دوره صفويه مي داند كه با تاريخ فوق همخواني دارد زماني كه مرعشي از شهر بابل نام برد ، سلسله سادات مرعشي حاكم در مازندران آخرين سالهاي حكومت خود را در اين منطقه ميگذراند تا اينكه در سال 1006 ه.ق اخرين انها به طور كامل حكومت مازندران را به شاه عباس صفوي واگذار كرد .تا پيش از دوره صفوي بابل كنوني ،محل آب بندان كوچكي بود (كه پشت آن اسنخر مانندي شكل گرفته بود ) زارعان نواحي مجاور آنجا   آب مزارع خود را تقسيم مي كرده اند . اين سد در محله كنوني آستانه واقع بود .اطراف سد را جنگل و مزارع فرا گرفته بود و تپه اي نيز در آن قرار داشت كه سطح تپه مناسب براي فعاليت كشاورزي نبوده و بعنوان محل استراحت انبار ابزار و محصولات و خريد و فروش از آن استفاده مي شد و شهرها و روستاهاي اطراف را به هم پيوند مي داد . لذا هفته بازاري در آنجا تشكيل شد و ساكنان مناطق مجاور در روزهاي پنج شنبه كالاهاي بازار بر نياز خود را براي مبادله و فروش به اين بازار هفتكي مي آورند ، با شرايطي كه به لحاظ قضايي . فرهنگي پيش امد و وجود مقبره امازاده به نام قاسم ، اين مكان كم كم جمعيتي متراكم شد و دهي در همين محل با نام بار فروش شكل گرفت بنا بر اين هسته اوليه شهر بابل در محل آستانه و پنج شنبه بازار فعلي به وجود آمدند و علل شكل گيري آن عبارت بود از وجود سد و تپه، مركزيت كشاورزي ، قرار داشتن در محل تقاطع شهر ها و سپس شكل گيري . پنج شنبه بازار و امامزاده قاسم. 

 ادامه دارد...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دسته ها : بابل
پنج شنبه 19 8 1390 11:21

 

ساري در زمان قاجاريه

در زمان زنديه هيچ تغييري در ساري ايجاد نشد ولي پس از مرگ كريم خان زند؛ آقا محمد خان قاجار كه توانست به سرعت خود را به تهران برساند و پس از آن با كمك سران ايل اشاقه باش در دشت گرگان مازندران و گيلان را به تصرف خويش درآورد، به اين ديارآمد و در ۱۵ ربيع الثاني ۱۱۹۵ مصادف با آغاز نوروز در ساري تاج گذاري كرد و ساري را پايتخت خويش نهاد؛ او سه گنبدان ساري را به توپ بست ولي بدليل آنكه آن بنا بسيار مستحكم بود خراب نشد؛ در آن سال‌ها بدليل آنكه برادران آقامحمدخان قصد پادشاهي را داشتند ساري مورد تهاجم بسياري از دشمنان او واقع گشت و بيشتر اوقات در آتش مي‌سوخت، به همين دليل تهران را دارالخلافه خويش قرار داد در حاليكه ساري پايتخت قاجارها بود. آقامحمدخان در سال ۱۲۰۹ گنج‌هاي نادرشاهي را در كاخ خود در ساري مخفي كرد و پس از آنكه در شوشي قفقاز به قتل رسيد فتح علي شاه در تهران تاجگذاري كرد به دستور وي گنج‌هاي نادرشاهي را از ساري بردند. در زمان فتح علي شاه محمد ملك آرا پسر ارشد او حاكم ساري بود و او كاخ بزرگي را ساخت كه بعدها به نام نوباغشاه نهادند (هم اكنون مكان اين باغ پادگان است). اَبِت جهانگرد معروف كه در زمان فتح علي شاه به ساري آمد نوشته است كه : بيشتر حصارهاي شهر در اثر زلزله خراب بود خندق باريك و كم عمقي در برخي قسمت‌هاي شهر به چشم مي‌خورد، محيط شهر دو مايل مربع است شش محله دارد سه هزار خانوار جمعيت در آن شهر ساكن اند كف كوچه‌ها سنگ فرش است و از نظر فرهنگ سطح بالايي دارد و هفتاد مدرسه دارد، ملك آراء باع‌هاي بسياري را در ساري احداث كرد و در ساري فقير زياد است و تا تهران هشت روز (!) راه است و به فاصله يك مايل از ساري رودي بزرگ مي‌گذرد. ناصرالدين شاه در زمان شاهنشاهي خويش دو بار به ساري آمد و عكاس باشي وي از ساري عكس‌هاي فراوان گرفت. محمدعلي شاه كه از گرگان به تهران مي‌رفت در ميان راه به ساري آمد و با استقبال مردم در نزديكي پل تجن مواجه گشت و با حبيب اله ميرزا حاكم ساري زير آن پل محرمانه به گفتگو نشست بطوريكه مشروطه خواهان حبيب اله ميرزا را به ظن آنكه مستبد باشد ترور كردند.

 

ساري پس از دوره قاجار

اگرچه در ابتداي قاجار به ساري كم و بيش توجه مي‌شد ولي در پايان دوره قاجار ساري رو به ويراني گذارده بود، بي ترديد نظام كنوني ساري پس از قاجار و در ابتداي قرن بيستم ميلادي به وجود آمد، در آن سالها عمارت نوباغشاه كه نمادي از سلطه قاجارها بود را خراب كردند و در آن مكان پادگان احداث نمودند و سبزه ميدان را ايجاد كردند؛ خيابان‌ها را پهن تر كردند و خيابان شاه عباس (۱۸دي) را ساختند و البته بسياري از ساختمان‌هاي تاريخي نيز در كنار آن از بين رفت و ساختمان استانداري، شهرباني احداث گرديد كه بعدها از تخريب شد ولي ساختمان دادگستري از آن دوران هنوز هم باقي است، در زمان جنگ جهاني دوم، نيروهاي اتحاد شوروي به ساري آمدند و ساري به تصرف روس درآمد و پس از جنگ جهاني در زمان محمد رضا شاه پهلوي پل جديد تجن احداث گرديد و فرودگاه دشت ناز و جاده كمربندي و احداث خيابان قارن و ساخت ميدان وليعهد ( ميدان امام خميني كنوني ) و افتتاح آن بدست شهبانو فرح پهلوي و ساختمان كتابخانه مركزي و ... در اين زمان ساخته گشت و پس از انقلاب ايران (۱۳۵۷)، مصلي آيت‌الله خميني و پارك آفتاب و بسياري از ابنيه كنوني و بازار نرگسيه و بازار شهيد رجايي ساخته گرديد.

 

 

دسته ها : ساري
چهارشنبه 18 8 1390 22:34

كارن بزرگ؛ پادشاه طبرستان

ساري زماني تحت فرمانروايي اسپهبد قارن (كارن) بود و به دليل افتخارات بزرگي كه او براي طبرستان آورد پس از گذشت چندين قرن هنوز از خاطره ها بيرون نرفته و يكي از خيابان هاي ساري به پاس زحمات بزرگ او بدين نام است(خيابان قارن كه در مركز شهر ساري قرار دارد و از پر رونق ترين نقاط ساري است) و پس از آن مازيار پور قارن حكومت كرد كه او نيز مردي بزرگ بود و اقدامات نيك وي هنوز هم پابرجاست، سپس حاكمان منصوب يعقوب ليث صفاري و امير اسماعيل ساماني تا سال ۲۹۸ در ساري حكمراني كردند تاآنكه در آن سال روس ها ساري را به آتش كشاندند و پس از آن حكومت در دست آل زيار كه اهل تسنن بودند و آل بويه كه اهل تشيع بودند قرار گرفت تا سال ۴۲۶ كه سلطان محمود غزنوي به ساري آمد و بسياري از شهر را ويران نمود و آخرين نماينده غزنويان در ساري (رستم شاه غازي) تا به سال ۵۵۸ حكمراني كرد، اومدرسه مرقدعلاءالدوله ( همان جايي كه هم اكنون مسجد شاه غازي واقع است) را تجديد بنا نمود. بهنگام حمله مغول حسام الدين اردشير از سلسله كينخواريه بجهت آنكه بتواند در برابر مغول ها مقاومت نمايد پايتخت خويش را از ساري به آمل برد؛ پس از مغول ها مرعشيان كه در اصل عرب بودند بر ساري حكم راني كردند تا سال ۷۹۵ ه.ق. كه تيمور به ساري حمله كرد و دستور قتل عام مردم را صادر نمود و با خاك يكسان كرد. پس از مرگ تيمور دگربار مرعشيان آمدند و پس از آن حكمراني ساري در ميان چند خاندان بود تا آن كه سلسله آل جلاويه بر سركار آمدند.

 

ساري در دوره صفوي

شاه عباس صفوي بدليل آن كه از طرف مادر مازندراني بود علاقه فراواني به آباد كردن مازندران داشت و او دهكده طاهان در شمال شهر و نزديكي ساحل دريا را شهر كرد و آن را مركز مازندران كرد؛ پيتر دلاواله جهانگرد معروف ايتاليايي كه به سال ۱۰۲۵ ه.ق. ساري را ديد و يك شب در آن اقامت گزيد درباره ساري چنين نگاشته است: « ساري حصار ندارد و تا چشم مي‌بيند باغ هاي ميوه و خصوصا مركبات در آن بسيار فراوان است جالب آن جاست كه سقف بسياري از خانه ها مركب از ساقه خشك غلات و گل مال است و فقط برخي از خانه ها سقف سفالي دارند، مردماني بسيار مهربان دارد و آنان كمال لطف و محبت را نسبت به من روا داشتند؛ فرداي آن روز به قصد عزيمت به فرح آباد كه شاه در آن جاست ساري را ترك كرديم، چهار فرسنگ بين ساري و فرح آباد راه بود و فرح آباد با دريا دو مايل فاصله داشت و در ميان راه اثرات درختان تازه قطع شده را مي‌ديديم و كارگران مشغول سنگ فرش جاده بودند وقتي به فرح آباد رسيديم خبردار شديم كه شاه در آن جا نيست و شاه كه نمي‌تواند در يك مكان ثابت بماند به دو فرسنگي غرب فرح آباد رفته بود.» و اما فرح آباد آن شهر زيبايي كه شاه عباس بنا كرد عمر زيادي نداشت و در حمله شبانه روسها به آتش كشيده شد و پس از آن ساري باري ديگر مركز مازندران گرديد؛ پس از قتل نادرشاه، محمد حسن خان قاجار كه توانست حكومت مازندران را به دست گيرد دستور داد تا از استرآباد تا شهسوار راه سنگ فرش را تعمير كنند و او پلي بروي تجن كشيد كه به پل محمدحسنخاني مشهور گشت البته بعدها در اثرزلزله خراب شد ولي بخشي از ستون هاي پل مخروبه هنوز هم در كنار پل فعلي تجن باقي است.

ادامه دارد...

دسته ها : ساري
چهارشنبه 18 8 1390 22:31

در مورد تاريخچه ي شهر ساري نظرات مختلفي وجود داره.مثلآ بسياري از مردم ساري اين طور فكر مي كنن كه شهر ساري رو شاهزاده اي به نام سارويه بنا كرده كه به مرور زمان نامش از سارويه به ساري تغيير كرده اما نظر برخي مورخان از جمله آقاي حسين اسلامي (نويسنده كتاب تاريخ ۲۵۰۰ ساله ساري )متفاوته. متن زير كه از اين كتاب تلخيص شده اگر چه كمي طولاني به نظر مي رسه اما به نظر من ارزش خوندن داره.

 

تاريخچه شهر ساري

 

 به طور دقيق تاريخ به وجود آمدن ساري را نمي‌توان تشخيص داد زيرا در كهن‌ترين آثار مربوط به ماقبل تاريخ نوين جهان نيز نام آن بوده است ولي قدر مسلم آنكه بدون هيچ ترديدي نظام شهري آن به بيش از ۲۵۰۰ سال مي‌ رسد. بر اساس شاهنامه فردوسي توسعه بناي آن را به اسپهبد طوس پور نوذر به دليل به جا گذاردن يادگار پدرانش (منوچهر، ايرج، فريدون) نسبت مي دهند، و بر اساس روايت تاريخ نويسان يوناني در زمان هخامنشيان پايتخت تمدن هيركانيا و به نام زادراكارتا بوده است ( منابع ايراني در جنگ ها از بين رفته اند ). پس از حمله اسكندر مقدوني آن شهر در آتش با خاكستر يكسان گرديد (اين اقدام اسكندر به واضح نشان از وجود تمدن پيشرفته آن زمان در آن شهر را مي دهد) و طبق سياست هاي اسكندر مقدوني شهري جديد در كنار آن ساخته گشت و نام آن را تمبراكس (سيرينكس) كه نام يكي از سرداران سپاه اسكندر بود نهادند. شايان ذكر است كه بناي آن شهر حدود ۱۲ كيلومتر با بناي شهر كنوني ساري فاصله داشت و در نزديكي روستاي اسرم كنوني ساخته گشته بود. بر اساس تحقيقات باستان شناسان در زمان ساسانيان تمدني بزرگ در اين ناحيه بوده است. چنانكه در زمان احداث خط راه آهن و حفاري هاي مربوط به آن كوزه ها و سفالهاي مربوط آن زمان بدست آمد.

براساس برخي مستندات تاريخي فرخان بزرگ در سال ۵۶ ه.ق. ساري را كه براي مدت زمان طولاني مورد توجه واقع نگرديده بود را به كلي مرمت و بازسازي كرد بطوري كه حتي بناي ساري را به وي نسبت مي‌دهند. مدتي پسر فرخان حاكم ساري بود و پس از آن بدليل تهاجمات دشمنان فرخان بزرگ، وي اين ديار مركز حكومت خويش نهاد. تا قرن دوم هجري دين مردمان آن زرتشتي بود و در آن سال ها سپاه خليفه عباسي توانست به ساري حمله كرده و بدين جهت مردم را مسلمان نمايند ولي پس از رفتن آنها بدليل ظلم و ستم خليفه مردم باري ديگر به دين زرتشت پناه بردند تا آن جا كه نمايندگان و مبلغان دين اسلام از طرف امام جعفر صادق توانستند با ايجاد گرمي و محبت در بين مردم آنان را به اسلام و مذهب شيعه بگروايند و بدين دليل مذهب مردم مسلمان ساري از همان ابتدا شيعه بوده و است؛ در سال ۱۳۶ ه.ق. ملامجدالدين از طرف امام صادق به ساري آمد و پس از آن حضرت يحيي پور يحيي و حضرت سجاد و حضرت عباس از فرزندان امام موسي كاظم به ساري آمدند و در بين مردمان زندگي كردند و در اين ديار درگذشتند.

ادامه دارد...

دسته ها : ساري
چهارشنبه 18 8 1390 22:13
X